آدم های موفق ، آنهایی هستند که در برقراری ارتباط
با دیگران موفقند .به همین دلیل ، مدیر باید روان شناسی را حتی بیش از
خواندن و دانستن عملی مورد توجه قرار دهد .
- یک مدیر خوب باید بتواند یک روان شناس خوب هم باشد .
• اساسی ترین کاربرد روان شناسی در " جو " مدرسه است . زیرا امروز بیش تر از مکان یادگیری ، به فضای یادگیری اهمیت داده می شود .
•
مدیر با ایفای نقش خود ، می تواند در ایجاد فضایی مناسب برای یاد دادن ،
یاد گرفتن ، شکل دادن به شخصیت ها ، جریان پیدا کردن عواطف و در یک کلمه
بالندگی آدم ها مؤثر باشد .
• مدیر با روان شناسی مناسب ، می تواند به
معلم خسته از مشکلات و دغدغه های گوناگون ، از جمله دغدغه های مسکن ،
ارتقای شغلی ، معیشت و گرفتاری های شخصی ، انرژی و قوت قلب بدهد و یک فضای
نرم حل مساله برای مجموعه ی اعضای مدرسه ایجاد کند و آن ها را به یک کل که
یک هدف را دنبال می کنند تبدیل کند .
# مدیران مدارس باید در زمینه ی روان شناسی تربیتی ، یعنی کاربرد روان شناسی در آموزشگاهها مطالعه کنند .
# مدیر مدرسه باید بتواند فرایند حل میاله را تسهیل کند . ( دانش آموزی که درس نمی خواند ،از چه مشکلات عمده ای رنج می برد ) .
# مدیرانی که خودشان بخواهند مساله ای را حل کنند ، راه حل آن را به دیگران نیز یاد می دهند .
#
در هنگام برخورد های احتمالی بین معلم و دانش آموز ، مدیر از چند قدم
جلوتر یا چند قدم عقب تر مساله را دنبال می کند . گاهی اوقات ، حاشیه بیش
تر از متن ، مؤ ثر واقع می شود .
$ دو منبع تقویت کننده ی ارتباطات وجود دارد : رسمی و غیر رسمی
$
مدیر خوب قبل از تسلط بر روابط رسمی ، باید بر روابط غیر رسمی تسلط یابد
. * دانش آموزی که سر کلاس به خود اجازه می دهد رو در روی معلم بایستد ،
از طرف سازمانی غیر رسمی که می تواند شبکه ای ارتباطی از دوستان او باشد ،
تقویت
و تشویق می شود و معلمی هم که سر کلاس با دانش آموز خود درگیر می شود ، می
تواند در شبکه ای غیر رسمی حضور داشته باشد . * گروهی که بر اثر ارتباطی
غیر رسمی شکل گرفته و به تفکری خاص و برخوردی ویژه معتقد شده باشد ، ممکن
است بدون هیچ عمدی ، با دانش آموزان نیز بر مبنای همان تفکر برخورد کند .
•
مدیر خوب ، باید آبشخور این ارتباطات را بیابد و در ابتدای کار به حوزه ی
این ارتباطات نا پیدا ، اما اثر گذار و غیر رسمی توجه کند و به حوزه های
ارتباطات غیر رسمی و رسمی نزدیک شود .
• در واقع مدیران مدارس ، یک جامعه ی کوچک را مدیریت می کنند .
•
مدیران در مدرسه باید برخوردی اقتضایی داشته باشند . یعنی در صورت نیاز ،
به بعضی ها سخت بگیرند و مقررات را اعمال کنند و در برخورد باعده ای ،
آزادی عمل بیشتری به آنها بدهند . برای مثال، به بعضی ها پاداش دهند و به
آن ها بیشتر توجه کنند و در باره ی برخی دیگر این گ.نه نباشند .
• مدیر باید به حوزه ی رفتاری در مدرسه ی خود اشراف داشته باشد .
•
مدیر باید بر حوزه ی مدیریت خود تسلط داشته باشد و ارتباطات را صحیح هدایت
کند و بتواند مسایل را خوب درک کند . ( قبل از مداخله گوش دادن به موارد
برای روشن شدن موضوع ، بسیار مهم است .)
• مدیر خوب به دنبال بالا بردن
تاثیر عوامل یادگیری است . باید ابتدا مشکل و مسایل دانش آموزان را
شناسایی کند و بداند ، هر دانش آموز به چه چیزهایی نیاز دارد .
• مدیران
باید متوجه باشند که دانش آموزان نیازمند توصیه های روان شناسی نیستند ،
بلکه خواهان برطرف کردن نیازهای روان شناختی خود هستند .
• باید دانست روان شناسی ، کاربرد قواعد در زندگی است و مدارا کردن و تحمل کردن را در عمل و در زندگی می آموزد .
•
دانایی باید در مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه ها به توانایی تبدیل شده و
سپس به مدرسه ها بیاید و به تجربه ی زیسته یک مدیر تبدیل شود . پس دانش
روان شناسی ، به مفهوم دانش زیستن است .
• در مدرسه ها به دانش متوسط روان شناسی ، ولی توانایی فوق العاده در اجرا نیازمندیم. و عمل را جایگزین حرف کنیم .
• باید بتوانیم با اولیای هر دانش آموز ، مدیریت مشارکتی ایجاد کنیم . از پدر و مادر بچه ها در مدیریت مدرسه کمک بگیریم
•
معمولا اولیای دانش آموز هنگامی که از بچه های خود دفاع می کنند ، در واقع
از حیثیت و نظام خانوادگی خود دفاع می کنند و احساس ناامنی که از طرف
مدرسه به آن ها تحمیل می شود ، در آن ها واکنش ایجاد می کند .
@ متاسفانه مدیران ما چالش پذیر
نیستند و تنها سعی می کنند ، امور را بی سرو صدا بگذرانند . این روش درستی
نیست . مدیر باید چالش پذیر باشد و به استقبال خطرات برود . اما اگر تنها
بخواهد از مجموعه اش صدایی بلند نشود ، و مدرسه بی درد سر اداره شود ، در
واقع ضعف ها را پوشانده ، تهدید ها را خاموش کرده
فرصت ها را از دست داده ، به نقاط قوت دست پیدا نکرده و کاری را به شکوفایی نرسانده است .
@ مدیر باید فرصت ها را دریابد ، با تهدید ها به مقابله برخیزد ، ضعف
ها را جبران کند ، و قوت ها را گسترش دهد . بعلاوه ، مسایل معلمان برای او
مهم باشد و بتواند با ایجاد ارتقای حرفه ای و در نظر گرفتن پاداش ، به
انگیزه ی آنان بیفزاید .
• اگر بخش اساسی مدرسه را کلاس درس در نظر
بگیریم که یادگیری در آن به طور جدی اتفاق می افتد ، هرچه فضای آن آزادتر ،
امن تر و غنی تر باشد ، یادگیری بهتر صورت خواهد گرفت .
• باید امکان یادگیری معلم از معلم نیز فراهم شود و فضای همکاری و بعضا رقابت را در میان معلمان ایجاد کرد
• باید بدانیم ؛ دوستی فقط تعریف کردن از یکدیگر نیست ، بلکه باید ضعف های یکدیگر را هم بشناسیم و به موقع به یکدیگر گوشزد کنیم .
شش عامل ارزش آفرین و اثر گذار بر موفقیت مدیران :
.1 اختیار 2 . اعتماد به نفس 3 . تقسیم کار 4 . روابط انسانی دوستانه 5 . گذشته نگری .6آینده نگری
محمد
سهشنبه 13 آبان 1393 ساعت 11:53