چگونه باید آموخت ؟
جوانی نزد سقراط آمد و گفت میخواهم فلسفه را از تو بیاموزم . سقراط پرسید با یقین آمده ای ؟ جوان پاسخ داد بلی .
آنگاه سقراط جوان را به کنار حوضی آورد و گفت : سرت را داخل آب کن . جوان چنین کرد ٬ لحظاتی بعد سقراط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت . دقایقی چند که آن حوان داشت خفه می شد و دست های خود را به نشانه تقلا حرکت می داد ٬ سقراط گردن او را رها کرد . جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از سقراط پرسید . سقراط جواب داد :در آن لحظه که داشتی خفه می شدی با تمام وجود خود چه چیزی را طلب می کردی ؟ جوان گفت : هوا را طلب می کردم و بس . سقراط گفت حال به خانه بازگرد و فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز این چنین - با تمام وجود خویش - طلب کنی ٬ آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم !!
شرح فوق بهترین تمثیل است برای چگونه آموختن و چگونه دنبال آموختن را گرفتن . با خود بیاندیشیم آیا هیچ گاه به این مرحله رسیده ایم ؟