رابرت داوینسن زو، قهرمان مشهور ورزش گلف زمانی که در یک مسابقه موفق شد مبلغ زیادی پول برنده شود.
در پایان مراسم زنی بسوی او دوید و با تضرع و التماس از او خواست تا پولی به او بدهد تا بتواند کودکش را از مرگ نجات دهد.
زن گفت که او هیچ هزینه ای برای درمان پسرش ندارد و اگر رابرت به او کمک نکند او می میرد.
قهرمان گلف دریغ نکرد وبلافاصله تمام پول را که برنده شده بود به زن بخشید.
هفته ها بعد ، یکی از مقامات رسمی انجمن گلف به او گفت: ای رابرت ساده لوح! خبرهای تازه برایت دارم ،
آن زنی که از تو پول خواسته بود، اصلا بچه مریض ندارد حتی ازدواج هم نکرده و او تو را فریب داده دوست من!
رابرت با خوشحالی جواب داد: خدا را شکر … پس هیچ بچه ای در حال جان دادن نبوده است. این که خیلی عالی است!
"چه قدر دنیا را زیباتر میکنند، انسانهایی که بی هیچ توقعی مهربانند."