چگونه باید آموخت ؟


چگونه باید آموخت ؟

جوانی نزد سقراط آمد و گفت میخواهم فلسفه را از تو بیاموزم . سقراط پرسید با یقین آمده ای ؟ جوان پاسخ داد بلی .

آنگاه سقراط جوان را به کنار حوضی آورد و گفت : سرت را داخل آب کن . جوان چنین کرد ٬ لحظاتی بعد سقراط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت . دقایقی چند که آن حوان داشت خفه می شد و دست های خود را به نشانه تقلا حرکت می داد ٬ سقراط گردن او را رها کرد . جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از سقراط پرسید . سقراط جواب داد :در آن لحظه که داشتی خفه می شدی با تمام وجود خود چه چیزی را طلب می کردی ؟ جوان گفت : هوا را طلب می کردم و بس . سقراط گفت حال به خانه بازگرد و فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز این چنین - با تمام وجود خویش - طلب کنی ٬ آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم !!

شرح فوق بهترین تمثیل است برای چگونه آموختن و چگونه دنبال آموختن را گرفتن . با خود بیاندیشیم آیا هیچ گاه به این مرحله رسیده ایم ؟

زندگی از دیدگاه بزرگان :

زندگی از دیدگاه بزرگان :

( جان کانفیلد ) زندگی یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست

حکایت است که امام علی ( ع ) می فرمایند :

من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا . از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟ فرمودند دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد .


زندگی سخت ساده است !

خطر کن ٬ وارد بازی شو

چه چیزی از دست می دهی ؟

با دستهای خالی آمده ایم

و با دستان تهی خواهیم رفت

نه ٬ چیزی نیست که از دست بدهیم

فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند

تا سر زنده باشیم ٬ تا تارانه ای زیبا بخوانیم

و فرصت به پایان خواهد رسید

آری ٬ این است که هر لحظه غنیمتی است

هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است

و کسی چه می داند ؟

شاید آخرین لحظه باشد .

                               

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:


من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:

1.الان توی اینترنتی
2. الان توی وبلاگی
3. یک انسان هستی
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جا انداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی

15. ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم 

بدون عنوان

بدون عنوان

امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید، به کسانی فکر کنید که قادر به تکلم نیستند.

قبل از اینکه بخواهید از مزه غذایتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.

 

قبل از اینکه از همسرتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم به درگاه خدا زاری می کند.

امروز پیش از آنکه از زندگیتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام به بهشت رفته است.

قبل از آنکه از فرزندانتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که آرزوی بچه دار شدن دارد اما عقیم است.

قبل از آنکه شکایت کنید که چرا کسی خانه تان را تمیز نکرده یا جارو نزده، به آدمهایی فکر کنید که مجبورند شب را در خیابان بخوابند.

پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.

و پیش از آنکه از شغلتان خسته شوید و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.

اما قبل از اینکه به فکرِ گرفتن انگشت اتهام به سوی کسی یا محکوم کردن او بیفتید، بیاد بیاورید که هیچ کدام از ما بی گناه نیستیم و همه به یک خالق جواب پس می دهیم.

و زمانی که افکار ناامید کننده در حال درهم کوبیدن شماست، لبخندی بزنید و خدا را بخاطر زنده بودنتان شکر کنید.

زندگی یک نعمت است، از آن لذت ببرید، آنرا جشن بگیرید و ادامه اش دهید.

داستان کوتاه


داستان کوتاه

یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته

رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمیگشت در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت :
مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت : عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت :
تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .
خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت :
عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!
نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه
با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!
رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا این کار رو انجام بده عزیزم
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد
سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت :
من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت :
آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست
اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز …!

Shakespeare Said:


Shakespeare Said:


شکسپیر گفت:

I always feel happy, you know why?

من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

Because I don't expect anything from anyone,

برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،

Expectations always hurt .. Life is short .. So love your life

..انتظارات همیشه صدمه زننده هستند... زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات عشق بورز ...

Be happy .. And keep smiling .. Just Live for yourself and

..خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...

Befor you speak » Listen

قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن

Befor you write » Think

قبل از اینکه بنویسی » فکر کن

Befor you spend » Earn

قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش

Befor you pray » Forgive

قبل از اینکه دعا کنی » ببخش

Befor you hurt » Feel

قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن

Befor you hate » Love

قبل از تنفر » عشق بورز

That's Life … Feel it, Live it & Enjoy it

.زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر


برای آشتی دادن دو نفر چه کار کنیم؟


برای آشتی دادن دو نفر چه کار کنیم؟



قدیم ترها همیشه وظیفه رفع و رجوع کردن و برقراری صلح و آشتی برعهده ریش سفیدها و بزرگ ترها بود. حالا اما اوضاع کمی فرق کرده.جوان ها هم وارد میدان شده اند جوان هایی که میانداری می کنند و برای آشتی دادن میان ۲ خانواده پیشقدم می شوند.

گاهی با بهانه های خیلی کوچک شروع می شود و گاهی با دلایل خیلی جدی؛ گاه سابقه های دیرینه دارد و گاه در چشم به هم زدنی اتفاق می افتد؛ بعضی اوقات میان ۲ نفر اتفاق می افتد و بعضی وقت ها یک فامیل را به ۲ دسته تقسیم می کند؛ اختلافات خانوادگی، مشکلی است که سرزده از راه می رسد و باعث ایجاد کدورت و قهر و قطع ارتباط میان خانواده ها می شود.

قدیم ترها همیشه وظیفه رفع و رجوع کردن و برقراری صلح و آشتی برعهده ریش سفیدها و بزرگ ترها بود. حالا اما اوضاع کمی فرق کرده.جوان ها هم وارد میدان شده اند جوان هایی که میانداری می کنند و برای آشتی دادن میان ۲ خانواده پیشقدم می شوند. اما برای آنکه یک آشتی دهنده خوب باشید چه مقدماتی لازم است؟ اگر با ما همراه باشید راه های میانبر تبدیل شدن به یک آشتی دهنده موفق را با هم مرور می کنیم.

تبدیل شدن به یک آشتی دهنده خوب آن قدرها هم کار سختی نیست. شما باید یکسری خصوصیات مثبت را در خود تقویت کنید تا از یک طرف توانایی های لازم برای مدیریت یک موقعیت پیچیده را داشته باشید و از سوی دیگر ۲طرف شما را به عنوان یک میانجی عادل، بی طرف و توانمند قبول کنند. همه اینها لازمه اش این است که شما چهره مثبتی از خود در میان خانواده به جای گذاشته باشید. در میهمانی های فامیل حضور فعال داشته باشید. در مشکلات و سختی ها، عزا و عروسی در کنار خانواده باشید. در گفت وگوهای فامیلی فرد فعالی باشید. فردی با محبت و حساس به نیازهای خانواده و اقوام باشید. در موقعیت هایی که پیش می آید تصمیمات منطقی بگیرید و در یک کلام اقوام و فامیل، شما را به عنوان یک فرد منطقی، مهربان، با تدبیر و عادل بشناسند.

از کجا شروع کنیم؟
ابتدا شما باید با هر کدام از طرفین اختلاف در یک زمان و مکان مناسب و در جلسه ای خصوصی صحبت کنید و حرف های آنها را به خوبی بشنوید. اینکه ریشه اختلاف از کجا به وجود آمده و چرا طولانی شده؛ اینکه حساسیت های هر کدام از طرفین روی چه موضوعاتی است؛ درباره اینکه چه چیزی بیشتر از همه ناراحتشان کرده، توقعشان از طرف مقابل چیست و تا چه حد آمادگی بخشیدن طرف مقابل را دارند ازجمله چیزهایی است که شما باید در این جلسه طولانی از میان هزاران کلمه درددل و دلخوری و شکایت، با صبر و حوصله و گوشی شنوا کشف کنید.

طرفین را آماده کنید
بعد از شنیدن درددل ها و صحبت های طرفین، شما باید در همان جلسه اول که به صورت خصوصی با او برگزار می کنید، صحبت های اولیه را انجام بدهید تا طرفین برای جلسه بعدی که با حضور ۲ طرف برگزار خواهد شد آماده شوند. یادتان باشد هرچند شما برای حل اختلاف ۲ نفر باید ریشه های اختلاف را شناسایی و آنها را حل کنید اما شاه کلید شما برای باز کردن قفل اختلاف ۲طرف تحریک عواطف و احساسات ویژه آنهاست. شما باید بتوانید به خوبی احساسات ۲ طرف را با مسئله درگیر و با ایجاد جوی عاطفی گلدان قلب آنها را برای کاشت گل آشتی آماده کنید. حالا نوبت به این می رسد که به شما بگوییم چطور فضای عاطفی ایجاد کنید.

مواد لازم برای ایجاد یک فضای عاطفی
از احادیث موجود در مذمت قهر و کینه استفاده کنید. این احادیث و روایات می توانند کمک خیلی خوبی باشند. به عنوان مثال پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: هر دو نفر مسلمانی که از همدیگر قهر کنند و ۳ روز بر آن حال بمانند و با هم آشتی نکنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستی دینی نباشد، پس هر کدام از آن دو به سخن گفتن با برادرش پیشی گرفت، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد. صحبت از کوتاهی عمر و زودگذر بودن دنیا و فرصت کم برای با هم بودن هم یکی دیگر از راه های ایجاد یک موقعیت عاطفی است. راه دیگر شما برای عاطفی کردن فضا، صحبت از خوبی های طرف مقابل، ذکر مواردی از محبت های احتمالی قبلی او، یادآوری خاطراتی از روزهای دوستی آنها و صحبت درباره مشکلات احتمالی او و مواردی از این دست است که می تواند محبت طرفین را نسبت به یکدیگر جلب کند.

آرامشی به نام بخشش
آخرین نکته ای که در صحبت های ابتدایی می تواند به کار شما بیاید صحبت از اهمیت بخشش در آرامش فرد است. معمولا افراد با درگیر شدن در اختلافات و به دل گرفتن کینه بیش از هر چیز و هر کسی اول خود را اذیت می کنند. وقتی کسی از دیگری دلخور و ناراحت می شود و او را مقصر می داند دائما مشغول آزار رساندن به خود است و درگیر افکار منفی می شود، درحالی که طرف مقابل اصلا از احساسات و افکار او باخبر نیست و این فرد صرفا به خود آسیب می زند. اما فرد با تغییر نوع نگاه خود به مسائل و بخشیدن طرف مقابل به آرامش و وسعت روحی و فکری برسد. اگر من نتوانم کسی که مرا به میهمانی دعوت نکرده یا با کلامی من را رنجانده ببخشم بیشتر به خودم آسیب می رسانم، حرص می خورم و ذهن خود را آشفته می کنم، نمی توانم بخوابم و رفتار مناسبی با همسر و فرزندانم داشته باشم، درحالی که می توانم با بخشیدن طرف مقابل به راحتی به آرامش برسم.

مجموعه مواردی که تا الان مرور کردیم می توانند طرفین اختلاف را برای مرحله بعدی که جلسه اصلی حل اختلاف با حضور ۲طرف اختلاف و شما به عنوان میانجی و مدیر جلسه است، آماده کنند. جلسه اصلی حل اختلاف از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شما باید در این جلسه با اعتماد به نفس کامل و با دقت و مهارت و تسلط کافی، فضا را برای مصالحه ۲طرف فراهم کنید و با حل اختلافات کار را به روبوسی و آشتی ختم کنید. شاید باور نکنید، اما خود روبوسی کردن بخش مهمی از پایان احساسات منفی نسبت به یکدیگر است، پس جلسه را بدون روبوسی پایان ندهید.

کی و کجا؟
جلسه آشتی باید در زمان و مکان مناسبی برگزار شود. بسیار مهم است زمانی را برای بحث و حل اختلاف انتخاب کنید که قادر باشید بـیشترین نتیجه را از آن به دست آورید. اگر طرفین خسته و گرسنه باشند یا از لـحـاظ روحـی و عـاطفـی آزرده خاطر بوده یا عجله داشته باشند بحث و حل اختلاف به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. استفاده از موقعیت های خاص مانند اعیاد یا دور هم جمع شدن فامیل برای یک میهمانی یا عروسی می تواند موقعیت مناسبی را برای شما فراهم کند. محل برگزاری جلسه باید جایی خلوت و آرام باشد؛ جایی که طرفین بتوانند به دور از هیاهو و سر و صدا و بدون حضور افراد اضافی و رفت وآمد بچه ها بر حل اختلاف تمرکز کنند.

مهارت هایی که به آنها نیاز دارید
برای برگزاری جلسه آشتی شما به عنوان مدیر جلسه و تسهیل گر ارتباط ۲ طرف باید یکسری توانایی ها را به دست آورده و نکاتی را رعایت کنید:

۱ شما باید به تکنیک حل مسئله مسلط باشید. معمولا افراد مشکلات خود را خیلی مبهم و پیچیده بیان می کنند. شما باید با جمع بندی صحبت های طرفین در جلسات قبل بتوانید دقیقا بیان کنید که اختلاف ۲طرف بر سر چیست؟ از کی به وجود آمده؟ عوامل به وجود آمدن اختلاف چه بوده و هر کدام از طرفین چه نقشی در ایجاد اختلاف داشته اند؟

۲ - در طول جلسه از طرفین بخواهید که از جملات «من» استفاده کنند؛ یعنی در صحبت هایشان از طرف خودشان صحبت کنند، احساسات خود را بیان کنند و ناراحتی های خود را بگویند و از اتهام زدن، برچسب زدن، بی احترامی و صحبت کردن از جانب طرف مقابل پرهیز کنند. استفاده از جملاتی که با کلمه من شروع می شود می تواند تا حد زیادی به این کار کمک کند.

۳ - از طرفین بخواهید موضوعی را که می خواهند مطرح کنند صریح و مشخص و بی پرده بگویند و درباره موضوع و رفتار به خصوصی بحث کنند نه درباره شخصیت یا کلیت فرد مقابل.

۴ - سعی کنید در طول جلسه بحث ها بیشتر پیرامون حال و آینده باشد و حتما از شخم زدن گذشته بپرهیزید.

۵ - از طرفین بخواهید به هیچ وجه در میان صحبت یکدیگر نپرند و به هرکدام زمان مشخصی بدهید تا نظرات خود را بیان کنند.

۶ - به هیچ وجه سعی نکنید اختلاف میان ۲ طرف را انکار کنید. دائما برای رسیدن به مرحله روبوسی و دست دادن عجله نکنید. یک روبوسی ساده و بدون حل مشکلات هیچ کمکی به طرفین نخواهد کرد. اختلافات را به رسمیت بشناسید و اجازه دهید ریشه های آنها با صحبت ۲ طرف و مدیریت شما خشکانده شود.

۷ - هیچ گاه اجازه ندهید یکی از ۲ طرف، دیگری را به حاشیه کشانده یا به اصطلاح به گوشه رینگ ببرد. هرگاه مشاهده کردید احساسات منفی بـه اوج خـود رسیده اند بحث را متوقف و زمـان دیـگری را برای از سرگیری بحث تعیین کنید.

۸ - در پایان صحبت ها سعی کنید آنها را جمع بندی کرده و راه حل های ممکن را برشمارید و توافق ۲ طرف را برای اجرای راه حل های پیدا شده در طول جلسه جلب کنید.

۹ - به خاطر داشته باشید که ما در اینجا مهارت های لازم برای برگزاری موفق یک جلسه آَشتی کنان را مرور کرده ایم اما اجرای صحیح و کامل این مهارت ها تا حدود زیادی به قدرت و تسلط شما در اجرای آنها بستگی دارد. و بالاخره اینکه به شما تبریک می گوییم، حالا زمان پایان خوش داستان رسیده است؛ وقت روبوسی است.
منبع:آفتاب