ارزیابی چیست و چه نقشی در کار معلم دارد؟
منظور ما از ارزیابی در یادگیری مبتنی بر جستجوگری چیست؟
بگذارید نگاهی به یک کلاس علوم ابتدایی بیندازیم که در آن دانش آموزان درس را با جستجوگری یاد می گیرند و ببینیم فرآیند ارزیابی چطور رخ می دهد و چه فرقی با فرآیند معمولی امتحان گرفتن و تست زدن دارد:
موضوع امروز کلاس علوم چهارم دبستان: صدا است. می خواهیم ببینیم که صدا چطور درست می شود و ما چطور آن را می شنویم. معلم تعدادی آلت موسیقی به کلاس آورده است. فلوت، گیتار، گیتار تک سیمی دست ساز، طبل و ... . معلم سازها را به بچه ها می دهد که گروه بندی شده اند. معلم از بچه ها می خواهد جواب سؤالهای زیادی را پیدا کنند. مثلاً اینکه چطور می شود صدای بلند یا صدای کوتاهی درست کرد؛ چطور می شود صدای زیر یا صدای بمی درست کرد و ... در ضمن از بچه ها می پرسد چطور می شود صدای سازی را که می نوازد، قطع کرد و چطور می توانند صداهایی را که تولید می شود، نشنوند. بچه ها باید درباره یافته هایشان بحث کنند و آماده توضیح دادن کار و ایده شان باشند.
وقتی بچه ها کار می کنند، معلم بین آنها می چرخد و به حرفهایشان گوش می کند. با پرسیدن سؤالهایی مثل: «چه فرقی بین صدای بلند و صدای کوتاه هست؟» یا «فکر می کنی چه چیزی باعث تفاوت صداها می شود؟»، بچه ها را به فکر کردن تشویق می کند. حتی آنها را ترغیب می کند تا با مشاهده بیشتر به سؤالاتش پاسخ بدهند.
معلم مخصوصاً به روشی که دانش آموزان کار می کنند، توجه می کند. مثلاً نگاه می کند که مطالعه بچه ها چقدر سیستماتیک است یا با چه دقت و کمالی اثرات پدیده را مشاهده می کنند. وقتی گروه ها کارشان را ارائه می کنند، معلم فرصت خوب دیگری دارد تا ببیند بچه ها چطور ارتباط برقرار می کنند وچطور کاری را که کرده اند، توضیح می دهند. در ضمن معلم حواسش هست که بچه ها از چه کلماتی استفاده می کنند.
بعد معلم از هر کدام از بچه ها می خواهد یک ساز انتخاب کنند و افکارشان را راجع به آن، نحوه تولید صدایش و اینکه چطور صدایش را می شنویم، طراحی کنند. در آخر معلم این نقاشی ها را جمع می کند و آنها را مطالعه می کند تا شواهدی به دست بیاورد که بچه ها درباره صدا چه فهمیده اند، چطور از شواهد استفاده کرده اند و فرایند استدلالشان چطور بوده است. این کار باعث می شود معلم بتواند تصمیم بگیرد که قدم های مناسبی بعدی برای دانش آموزان چیست و آیا آنها برای رفتن به پژوهش بعدی درباره صدا آماده هستند یا باید هنوز درباره نحوه تولید و انتقال صدا به گوش فکر کنند.
کاری که این معلم انجام می دهد شامل جمع کردن مقدار قابل توجهی شواهد درباره افکار و مهارتهای بچه هاست. این شواهد بعداً به معلم در تصمیم گیری قدم های بعدی یادگیری کمک می کند. ارزیابی یعنی همین!
وقتی ارزیابی ای که برای کمک به فرآیند یاد دادن و یاد گرفتن انجام می شود در طول آموزش صورت بگیرد ( مثل همین مثال ) به آن ارزیابی سازنده می گویند و وقتی برای دادن گزارش نهایی ای است که در زمان خاص هر دانش آموزی به چه سطحی از یادگیری رسیده است به آن ارزیابی جامع می گویند. در کاری که ما خواهیم کرد، هر دوی این ارزیابی ها جایی دارد. اما بگذارید کمی دقیق تر به موضوع نگاه کنیم:
تا اینجا متوجه شده اید که هدف ما از ارزیابی کردن این است که به این دو سؤال جواب بدهیم :
داریم چه کار می کنیم؟
چطور می توانیم آن را بهتر انجام بدهیم؟
اگر جواب این دو سؤال را بدانیم می توانیم روش یادگیری مان را مدام بهتر کنیم . برای فهمیدن سازنده بودن ارزیابی باید بدانیم که چه چیز را ارزیابی می کنیم و چطور این کار را انجام می دهیم. چون ما به هر کسی فرصت یادگیری دانش ها و مهارتهای متفاوت به روش های متفاوت می دهیم و برایمان نحوه یادگیری و مهارتها و عبارتهای کسب شده به اندازه محتوای دانشی مهم است، روش ارزیابی مان هم باید همه این نکات را در نظر بگیرد. معلم مثال ما را به یاد بیاورید او می تواند این مهارتهاو رفتارها را اندازه بگیرد:
مشاهده
پیش بینی
طراحی مشاهده
ارتباط برقرار کردن
توضیح دادن و فرضیه سازی
سؤال پرسیدن
تفسیر شواهد
تمایل به جمع آوری و استفاده از شواهد ( احترام به شواهد )
تمایل به تغییر دادن ایده ها در پرتو نور شواهد ( انعطاف پذیری )
تمایل به مرور منتقدانه روشهای کار ( تفکر انتقادی )
و در زمینه دانش ها هم می توان از هر محتوایی مثل: ویژگی های موجودات زنده – فرآیندهای حیاتی – منابع انرژی و انتقال آن – نیرو و حرکت – زمین و جایگاه آن در جهان و خیلی چیزهای دیگر ارزیابی کرد. دقت داشته باشید که در این نوع یادگیری هر کسی:
موضوعات را به روش شخصی و متفاوت خود می فهمد.
علایق و هدفهای خاص خود را دارد.
به شیوه شخصی خود پاسخ می دهد مثلاً در حرف زدن بهتر از نوشتن است.
با سرعت خاص خود فکر می کند و یاد می گیرد.
بنابراین ارزیابی هم باید:
محتوای شخصی داشته باشد.
به دستاوردهایی بپردازد که آمادگی یادگیرنده در انجام کار را نشان بدهد.
اجازه بدهد هر کس به نحوی که برایش بهتر و راحت تر است نشان بدهد که می داند.
به افراد زمانها و شرایط متفاوتی برای نشان دادن توانایی ها بدهد.
اما از این همه انعطاف پذیری وحشت نکنید! راه های ساده ای برای به دست آوردن و تفسیر داده های ارزیابی وجود دارد که به زودی در استفاده از آنها مهارت خواهید یافت. چیزی که در این راه به شما کمک خواهد کرد استفاده از ابزارهای ارزیابی است:
کار پوشه: پوشه مجموعه ای از اطلاعاتی است که توسط دانش آموز و درباره دانش آموز تهیه می شود تا به ما چشم انداز وسیعی از دستاوردهای او بدهد. پوشه ها حاوی نمونه کارهای دانش آموز است. شاید شامل توصیف های جزئی، نمره ها یا سایر ارزش یابی های معلم، افکار و خود ارزیابی دانش آموز و حتی فیلم ها و نمونه های صدای او باشد.
پرونده: پرونده مجموعه ای از دسته بندی، توصیف و قضاوتهای خلاصه معلم درباره دستاوردهای دانش آموز است. پرونده معمولاً شامل محتویات گوناگونی می شود که از چک لیست گرفته تا گزارش توصیفی آنچه دانش آموز می داند و می تواند بکند. فرق پرونده با کار پوشه این است که در آن نمونه کارهای دانش آموز وجود ندارد.
فعالیت اجرایی: فعالیت، مساله یا سؤالی است که دانش آموز به جای انتخاب پاسخ آن، باید جوابش را بسازد. انجام این کار دانش آموزان را وا می دارد تا استراتژی تدوین کنند، راه حل های جزیی و انتخابی را ارزیابی کنند و جوابهایشان را سبک و سنگین کنند.
نمایش مهارت: اجرای معمولاً رسمی ای که مهارت و استادی دانش آموز را در یک کار خاص نشان می دهد. معمولاً برای ارزیابی جامع مناسب تر است.
ارزیابی از طریق مصاحبه: دانش آموز آنچه را می داند، تعریف می کند. معمولاً در مصاحبه با فرد ارزیابی کننده، دانش آموز آنچه را یاد گرفته نشان می دهد و با تعریف کردن، بحث کردن، توضیح دادن و تفسیر کردن یا تحلیل کردن، شواهدی بر وجود تفکر انتقادی یا حل مساله در ذهن خودش ارائه می کند.
فهرست ارزش یابی: فهرست ارزش یابی شبیه یک جدول است که در آن معیارها با مقیاس هایی ارزیابی می شوند. هر فهرست شامل توضیحاتی است که معیار خاصی را برای هر یک از عناصر هم یک کار، شرح می دهد. به یک فهرست ارزش یابی ارائه نگاه کنید. در ستون اول مهم ترین عناصر ارائه را می بینید. سطر بالا مقیاس اندازه گیری را نشان می دهد و در هر خانه جدول توصیف معیار را می بینید. این فهرست ها می توانند به جمع آوری اطلاعات و سامان دهی آنها کمک شایانی بکنند. چند نمونه از این فهرست ها را در اینجا می بینید.
کدام معلم کارآمد است؟
آیا همه معلمان باهوش و کارآمد هستند؟آیا می توان ملاکهایی برای شایستگی یک معلم تصور کرد یا اینکه معلمان همگی یکسانند و ملاک مشخصی برای شایستگی یکی بر دیگری وجود ندارد؟آیا ذاتا برخی از افراد معلم به دنیا می آیند یا معلمی حرفه ای است که بعضی ها آنرا بهتر یاد می گیرند؟ این سوالات ،مطالب مهم و حیاتی می باشند که می بایست به آنها پاسخ خهای دقیق داد. بطور کلی تحقیقات اخیر نشان داده که هوش و شخصیت معلم در مقایسه با توان عملی و کاربردی او در کلاس درس از اهمیت کمتری برخوردار است .به عقیده برونینگ و گلاور(1375)، این تحقیقات ،بسیاری از مهارتهایی را که موجب تفاوت کیفی تدریس می شود مشخص ساخته اند.
به عقیده مک دانلد معلمان خوب قادرند یادگیری دانش آموزان را افزایش داده و از طریق پاداش دادن به دانش آموزان و دادن امکانات بیشتر بریا آموختن ،سطح انگیزه آنها را بالا ببرند. به عقیده برونینگ و گلاور ،در کنار نقش های مورد نظر ، معلمان خوب که از آنها به نام معلمان کارآمد نام می بریم ،قادرند قدرت تفکر دانش آموزان را پرورش داده ،رشد او را تسهیل سازند و به خوبی از عهده اداره کلاس برآیند .به منظور بررسی ویژگیهای مورد نظر شاید صلاح باشد آنها را با تعمق بیشتری بنگریم .زیرا چناچه فونتانا تصریح نموده علیرغم پژوهشهای انجام شده در خصوص ویژگیهای معلمان کارآمد و موفق ،هنوز یافته ها و اطلاعات اندکی موجود است .این مسئله البته تعجب آور نیست زیرا عوامل زیادی در بیرون از معلم وجود دارند که وضعیت را پیچیده می سازند،مانند : سن ،توانایی و زمینه های اجتماعی ،اقتصادی ،دانش آموزان ،موضوع تدریس ،محیط مدرسه و... به عقیده فونتانا آنچه برای یک معلم به صورت مجموعه ای از شرایط عمل می کند می تواند برای معلم دیگر یا همان معلم در شرایط دیگر ،کارایی نداشته باشد .با این حال خصوصیات و کیفیات مهم و مشخصی وجود دارد که می توانیم در مورد آنها بحث نموده و به تعمیم هایی دست بزنیم .این کیفیات عبارتند از :
1- توانایی جذب دانش آموزان و دانشجویان : به عقیده دکتر سیف ،یکی از ویژگیهای معلمان کارآمد جذب شاگردان به جلسات درس و ادامه شرکت آنان در فعالیتهای یادگیری می باشد.به عقیده برونینگ و گلاور ،معلمان کارآمد قادرند آنچه را دانش آموزان ایشان باید فرا گیرند به آنها منتقل سازند .آنها سازمان یافته تر عمل کرده و شاگردان خود را خیلی روشن توجیه نموده به نحوی که شاگردان آنها م ی دانند چه کاری را باید انجام دهند .توانایی انتقال اهداف درس به دانش آموزان ،تاثیرات عمیقی بر آمادگی دانش آموزان برای شرکت در کلاس ، بر کار ایشان در کلاس و نیز مطالعاتی که باید انجام دهند دارد . معلمان با کفایت می دانند که برای هر دانش آموزی درس را باید از کجا شروع کرد و هر جا که لازم آید به آموزش انفرادی رو ی می آورند و سرعت تدریس را متناسب با پیشرفت دانش آموزان تنظیم می کنند،به همین دلیل همه دانش آموزان ، چون مطالب با مهارتهای متفاوت ایشان تناسب دارد،به فعالیت برانگیخته می شوند. WWW.ZIBAWEB.COM
2-پرورش معارتهای فکری : به عقیده برونینگ و گلاور ،شاید بتوان هدف تعلیم و تربیت را پرورش قوه تفکر دانش آموزان دانست و چون یادگیری معنا دار،به ویژه برای رشد قوای فکری دانش آموزان با اهمیت می باشد ،معلمان موفق می توانند فعالیتهای آموزشی را معنا دار سازند.بدین منظور یک معلم کارآمد یادگیری جدید دانش آموزان را طوری هدایت می کند که با دانش قبلی آنها همسانی داشته باشد تا دانش آموزان بتوانند دانش جدید را به نحوی منطقی در حافظه خود سازمان دهند.زیرا یادگیری مداوم محتاج سازماندهی منطقی مطلب با یکدیگر است .
3-یادگیری و ارزیابی آن : یکی دیگر از خصوصیات یک معلم کارآمد توجه به پیشرفت تحصیلی شاگردان و ارزیابی یادگیری آنها می باشد.مطابق با آنچه گفته شد تدریس خوب با دقت و وسواسی در خور توجه ارزیابی می شود ،به شکلی که دایما می توان تغییرات لازم را در آن صورت داد .در این وضعیت دانش آموزان در مورد یادگیری خود فیدبک سریع و مطلوبی دریافت می کنند.به عقیده برونینگ و گلاور ،معلمان کارآمد از مهارتهای لازم برای ارزیابی دانش آموزان برخوردار بوده و قادرند میزان یادگیری ایشان را تعیین کنند . و وسایل اندازه گیری و ارزیابی بطور عمده عبارتند از امتحانات کلاسی ،تکالیف درسی ،پروژه های تحقیقاتی و آزمون های استاندارد شده .اطلاعات بدست آمده از ابزار ها و وسایل بالا معلمان خوب را کمک می کند تا روش تدریس خود را تنظیم کنند. یادگیری دانش لآموزان با دریافت پسخوراند(فیدبک ) ناشی از ارزیابی دقیق ،تسهیل می گردد.
4-یادگیری مداوم : به نظر می رسد می توان بهترین معلمان را کسانی دانست که اوقات خود را صرف یادگیری می کنند.به نظر می رسد متاسفانه برخی از معلمان با شروع تدریس ،یادگیری را متوقف می سازند و به جزوه هایی که روزگاری تهیه کرده اند بسنده می سازند.به همین دلیل جهان در حال تغییر از کنار آنها می گذرد و به سرعت ایشان را در وضعیتی قرار می دهد که دیگر آمادگی تدریس کارآمد را ندارند .یک معلم کارآمد معمولا تحولات مربوط به رشته خود را تعقیب می کند و دائما مهارتهای خویش را بهبود می بخشد .آنها همواره در حال آموختن هستند. به عبارتی دیگر آنها دائما در حال شاگردی کردن هستند.
5-اداره کلاس : معلمان کارآمد معمولا دارای کلاسی مطلوب ،منسجم و پربار هستند.معلمان کارآمد نسبت به آنچه در کلاس ایشان اتفاق می افتد بسیار حساس هستند و قادرند مشکلات را رفع کنند.این معلمان اغلب توجه کافی به شاگردان داشته و حساس اند که به همه افراد فرصتها و کمک مساوی داده شود .از این نظر معلمان خوب ،راحت و قابل اعتماد و اطمینان جلوه می کنند.اینان معلمانی صبور و بردبارند و الگویی عالی از اجرای نقش خود هستند. آنها به موقعیت دانش آموزان توجه کرده و به عقیده گینات نسبت به دانش آموزان توجه و مراقبت نشان داده و به شاگردان کمک می کنند تا فراگیرند که چگونه می توان با دیگران همکاری جمعی داشت و در عین حال خوشحال و مفید بود .آنها محیطی ایجاد می کنند لذت بخش شادی آفرین که در آن شوخی و تفریح مشترک مرزهای میان معلم و کلاس را تقلیل داده و به شرطی که در آن زیاده روی نشود به کلاس کمک می کند که معلم را بیشتر به صورت یک دوست و همراه تصور کنند. همین نحو ،آمادگی همکاری با دوستان در کلاس افزایش یافته و بدین ترتیب تعداد حوادثی که به مشکلات موجود در کنترل کلاس می انجامد ،تقلیل می یابد.
6-آخرین ویژگی معلمان کارآمد که در اینجا مورد بحث قرار می گیرد رفتارهای کلاسی معلمان است . به عقیده بسیاری از پژوهشگران آموزشی ،همبستگی معناداری بین بعضی از رفتارهای معلمان و پیشرفت تحصیلی شاگردان آنها وجود دارد.دکتر سیف به نقل از رونشناین و فرست ( Rasenshine & Furst ) ، هشت متغیر آموزشی یا رفتار کلاسی معلمان را که با یادگیری شاگردان رابطه و همبستگی معنی دار نشان داده اند معرفی کرده اند.این متغیر ها عبارتند از :
الف -روشنی توضیحات معلم در کلاس .
ب-انعطاف پذیری در روش آموزش
ج -اشتیاق در کار ،شامل تحرک در کلاس ،حرکات سرو دست و نوسان صدا .
د-احساس مسوولیت در عمل ،شامل تاکید بر یادگیر ی و فعالیت شاگردان
ه- فرصت یادگیری دادن به شاگردان برای یادگیری مطالب تا سرحد تسلط
و-استفاده از عقاید شاگردان ، شامل تشویق شاگردان به اظهار نظر و تایید نظریات آنها.
ز- استفاده از مطالب سازمان دهنده شامل مرور کردن مطالب و ایجاد ارتباط مطالب درسی با یکدیگر .
ح -طرح سوالهای دارای سطوح مختلف ،از جمله سوالهایی که با چه ،کجا، چرا و چگونه شروع می شود .
مطابق تحقیقات به عمل آمده به نظر می رسد که مهمترین متغیر آموزشی معلم که بیشترین همبستگی را با یادگیری شاگردان دارد روشنی توضیحات و مطالبی است که معلم در آموزش خود در اختیار شاگردان قرار می دهد.
***********************
معلم اثر بخش
معلمان باید استانداردهایی برای موفقیت تعیین کنند و دانش آموزان را آگاه سازند که از همه آنها انتظار می رود به این استانداردها دست یابند. این توصیه ، دو موضوع بسیار با اهمیت را به یکدیگر پیوند می دهد:
یکی تعیین استانداردهای هدفمند ، یعنی استانداردهای مهم، چالش برانگیز و قابل حصول و دیگری انتقال انتظارات معلم به دانش آموز،یعنی انتظار دستیابی آنان به این استانداردها ، این توصیه از این رو اهمیت دارد که علاوه بر پیشنهاد دستیابی به بعضی استانداردها ،پیشنهاداتی نیز برای اجتناب از استانداردهای دلخواه (1) و ناپایدار (هوس برانگیز) (2) دارد. همچنین توصیه می کند، از استانداردهایی که برای دانش آموزان قابل حصول نیستند ، دوری شود و از استانداردهایی که دانش آموزان بدون هیچ تلاشی می توانند به آنها دست یابند نیز پرهیز شود و سرانجام این که نباید انتظارات زیادی از دانش آموزان به خصوص گروه های کوچک تر دانش آموزی داشت . WWW.ZIBAWEB.COM
تشویق
دانش آموزان را باید به خاطر توجه و تلاشی که برای یادگیری می کنند، تشویق کرد.
دانش آموزان ، اغلب نه برای توجه و تلاش بیش تر ترغیب می شوند و نه به خاطر توجه و تلاشی که برای یادگیری می کنند ، تشویق کرد.
دانش آموزان اغلب نه برای توجه و تلاش بیشتر ترغیب می شوند و نه به خاطر توجه و تلاشی که برای یادگیری می کنند، پاداش می گیرند.تحسین ساده رفتارهای مطلوب ، در بسیاری از موقعیت ها و برای بسیاری از دانش آموزان موجب تحیر و شگفتی می شود.
در صورت لزوم می توان از تقویت کننده هایی همچون کربن (3) ( token)که می توانند در ازای کالا یا خدمات معاوضه شوند و یا دادن وقت اضافی به دانش آموزان برای تمام کردن کاری که می خواهند انجام دهند ، استفاده کرد
یادآوری
باید به دانش آموزان کمک کرد تا راهبرد هایی را برای یادگیری اتخاذ کنند.به ویژه برای یادآوری آنچه تدریس شده است و به کارگیری آنچه یادگرفته اند.به دفعات به دانش آموزان گفته می شود که چه چیزهایی را باید یاد بگیرند و برای یاد گرفتن ، لازم است چه چیزهایی را بدانند یا انجام دهند. حتی ممکن است به آنها گفته شود که چرا مجبورند بعضی چیزها را یاد بگیرند.در حالی که اغلب ،چگونه یاد گرفتن به آنها آموخته نمی شود.
راهبردهای زیر از جمله راهبردهایی هستند که می توان آنها را به دانش آموزان آموخت :
1-راهبردهای تمرین ذهنی ( rehearsal ) :یعنی به طور فعال برشمردن یا نام بردن چیزهایی که قرار است یاد گرفته شوند.
2-راهبردهای تشریحی ( elaboration strategies ) : روش های افزودن یا بسط دادن آنچه قرار است آموخته شود.
3-راهبردهای سازمانی ( organizational strategies) : شیوه های قرار دادن آنچه یاد گرفته می شود ، در چارچوبی بزرگ تر.
4-راهبردهای پایشی ( monitoring strategies ) : طریقه های رسیدگی به پیشرفت خود در جهت یادگیری
معلمان کارا باید بتوانند ، زمینه همه یا هریک از راهبردها را برای دانش آموزان فراهم آورند.
نگه داشتن دانش آموز در فضای یادگیری
معلمان باید موقعیت هایی را در کلاس به وجود آورند که باعث حفظ و نگه داری ( holding power ) دانش آموزان در فضای یادگیری شوند.
چنین موقعیت هایی این امکان را فراهم می سازند که دانش آموزان به طور پیوسته در فرآیند یادگیری درگیر شوند و این درگیری تداوم یابد.به عبارت دیگر ، این موقعیت ها ، قدرت نگاه داری و حفظ توجه و درگیری دانش آموزان را از مزاحمت ها و عوامل پرت کننده حواس حفظ می کنند. در این موقعیت ها، دانش آموزان به طور مداوم در یادگیری خویش مشارکت می کنند و نیازی نیست که برای آموزش ، منتظر مساعدت دیگران بمانند. چنین موقعیت هایی متضمن فعالیت هایی هستند که از طریق آنها دانش آموزان می توانند ، چیزهایی بسازند یا انجام دهند. به این طریق است که دانش آموزان به طور فعال درگیر یادگیری می شوند.
جلب توجه
در جریان ارائه مطالب ، معلمان باید از راهکارهایی که توجه دانش آموزان را جلب و آنها را درگیر یادگیری می کنند، بهره بگیرند.
معلمانی که در پی بهبود کارایی خود هستند، می توانند از راهکارهای متعددی استفاده کنند.آنها می توانند سوال هایی بپرسند و تکالیف کوتاهی بدهند برای این که شاگردانشان درباره آنچه ارائه می شود ، فکر کنند. در این مورد می توان به استفاده از تمرین های محاسبات ذهنی ( emental computation exercises ) در کلاس های ریاضی و همچنین طرح سوال هایی که پاسخ آماده ندارند و سوال هایی که ایجاب می کنند دانش آموزان عقیده ای را بیان کنند و از آن دفاع نمایند ،اشاره کرد. پاسخ به این گونه سوال ها معمولا مستلزم آن است که دانش آموزان به جای اتکاء به پاسخ های برنامه ریزی شده و طوطی وار ،درباره آنها فکر کنند .گاهی معلمان می توانند از دانش آموزان درباره پاسخی که دانش آموز دیگری داده است ، سوال کنند.در این صورت ، دانش آموزان باید از آنچه در کلاس مورد بحث قرار گرفته است ،آگاه شوند و هر لحظه ، آماده مشارکت در گفت و شنود کلاس باشند.
حرکت در بین دانش آموزان
در جریان انجام تکلیف های انفرادی ، معلمان باید بین دانش آموزان حرکت کنند و بر کار آنها نظارت داشته باشند. این توصیه به دو منظور صورت می گیرد، اول این که حضور فیزیکی معلم در کنار دانش آموزان ، دقت و توجه آنها را به تکلیفی که در دست دارند ، افزایش می دهد .دوم که مهم تر از اولی است ، این است که معلم با نظارت بر کار دانش آموزان می تواند در صورت نیاز مساعدت های لازم را به آنها بکند.
محبت به دانش آموزان
معلمان باید علاقه و محبت خود را هم به صورت کلامی و هم از طریق ابزارهای غیر کلامی چون : توجه تمام و کمال به دانش آموزان ، حفظ و تداوم ارتباط چشمی با آنان ، لبخند زدن و ایماء و اشاره نشان دهند.
ما اغلب فراموش می کنیم که اکثر دانش آموزان برای معلمانی که برای آنها محبت می کنند و معلمانی که آنها را مورد احترام قرار می دهند ، هر کاری را انجام می دهند. در بیش تر موارد، دانش آموزان حاضرند هر کاری بکنند تا تایید چنین معلمانی را به دست آورند. آشکار است که معلمان باید در ابراز علاقه و محبت خویش نسبت به دانش آموزان صادق باشند و گرنه ، احترام آنان نزد دانش آموزانی که ریاکاری و دورنگی می بییند ، رو به افول می گذارد.
* توجه نکردن دانشآموزان به خط زمینه دفتر و تخته کلاس.
* اضطراب و نگرانی دانشآموزان هنگام نوشتن.
* نداشتن اعتماد به نفس هنگام نوشتن.
* نداشتن آمادگی جسمانی، روانی، روحی.
* وجود اختلالات یادگیری در دانشآموزان.
* نداشتن هدف و انگیزه برای زیبانویسی.
* مواجه شدن دانشآموزان با حجم زیاد تکالیف.
* تندنویسی تکالیف.
* استفاده از خودکار، رواننویس و وسایل مشابه آن.
* آشنا شدن دانشآموزان در کلاس اول با خط نسخ ماشینی، این امر سبب میشود در کلاسهای بالاتر به سختی بتواند خط نستعلیق را جایگزین خط نسخ کند.
* خط نسخ کتابهای درسی دوره ابتدایی.
* اتلاف وقت هنگام نوشتن خط نسخ مانند کلمه (محمد) اگر همین کلمه را دانشآموز با خط نستعلیق بنویسد سرعت بیشتری خواهد داشت.
* بیتوجهی به هنر.
* خط نسخ روی کاغذ حجم بیشتری میگیرد، اما واژگان در خط نستعلیق جای کمتری اشغال میکنند.
* خط نسخ به سبب نداشتن سیرهای دایرهای و انحناها و قوسهای موجود در مفردات و کلمات صرفاً یادگیری در خواندن و نوشتن را تسهیل میکند و تأثیری در خوشنویسی ندارد.
* فشردگی برنامه کلاسی در یک نیمروز و فشار بر دانشآموزان به سبب دو یا چند نوبتی بودن مدرسه.
* استفاده از ابزار نامناسب از جمله مداد کوتاه و کاغذ بدون خط به خصوص در پایههای اولیه ابتدایی.
* بیدقتی هنگام نوشتن و رعایت نکردن هم شکلی، هم اندازه و هم فاصله بودن واژگان.
* بیدقتی برای تمیز و مرتب نوشتن.
* تراکم بیش از حد شاگردان در کلاس و نداشتن فضای مناسب و کافی برای نوشتن.
* دادن تکالیف نامناسب و بدون تناسب با توانایی کودکان.
* بیاعتنایی اغلب معلمان ابتدایی به استفاده از خط نستعلیق و آموزش آن.
* واکنشهای منفی و نامناسب بعضی معلمان در برخورد با نوشتههای دانشآموزان.
* جدی نگرفتن یادگیری خط از طرف خانواده و مدرسه و نبود مراقبتهای لازم.
* نبود انگیزه، حوصله و دانش لازم نزد برخی معلمان ابتدایی برای آموزش خط به دانشآموزان.
* بدخطی بعضی از والدین، سرمشق نامناسبی برای کودکان است.
* دادن سرمشقهایی با رسمالخط نامناسب به دانشآموزان.
* ندانستن روش و راهکارهای، خوشنویسی و اجرا نکردن تمرینهای لازم.
* قرار دادن چپ دست و راست دست در کنار هم هنگام نوشتن.
* بیتوجهی به زیبایی هنری خط که باعث تقویت روح لطیف در کودکان میشود.
* نبود دستورالعمل مشخص و روشنی برای آموزش خط نستعلیق به منظور تکرار و تمرین دانشآموزان.
راهکـــارهای رفـــع بدخطـــی
برای رفع بدخطی دانشآموزان، از سوی معلمان و پژوهشگران راهکارهای فراوانی معرفی شده است که به ذکر برخی از آنها میپردازیم:
* در کلاس اول ابتدایی از مجربترین و علاقهمندترین معلمان استفاده شود.
* تمهیداتی به عمل آید که معلم درس اول بتواند در حین آموزش از ابزارهای سمعی بصری استفاده کند.
* معلمان با اصول صحیح نوشتن آشنا و دارای خط خوش باشند.
* برای معلمان در زمینه خط نستعلیق دورههای کارآموزی آموزش ضمن خدمت گذاشته شود تا پس از دیدن دورههای لازم، در کلاس حضور یابند.
* انگیزه آموزش خط زیبا به دانشآموزان در معلمان تقویت شود.
* معلمان در مورد خط بچهها را توبیخ نکنند.
*معلم با رفتار خود در میان دانشآموزان تبعیض قایل نشود.
* با رسیدگی انفرادی به نوشتههای کودکان ضعیف دلیل بدخطی بررسی و برای برطرف کردن آن تمهیدات لازم اندیشیده شود.
* علاقه و انگیزه برای صحیح نوشتن و زیبانویسی را در کودکان تقویت کنند.
* به تفاوتهای فردی و نقاط قوت و ضعف دانشآموزان توجه شود.
* مقدار تکالیف با توانایی کودکان تناسب داشته باشد.
* تکالیف هدفدار باشد و باعث تقویت قوای ذهنی کودک شود.
* تکالیف به گونهای باشد تا تمرین و تکرار آنها باعث تثبیت یادگیری شود.
* تکالیف به صورت مستمــــر مورد رسیدگــی معلم قرار گیرد و او از تشویق و تذکر استفاده کند.
* اهمیت انجام دادن تکالیف نوشتنی برای کودک مشخص باشد.
* از الفاظ مناسب و زیبا مانند بسیار خوب، عالی، آفرین فرزندم و ... در تأیید نوشتههای کودکان استفاده شود.
* هرگز نباید تکالیف دانشآموزان را خط زد، زیرا انگیزه زیبا نوشتن را در آنها از بین میبرد.
* در نوع تکالیف تنوع وجود داشته باشد تا رغبت انجام دادن آن در دانشآموز ایجاد شود.
* بعضی اشتباهات دانشآموزان چشمپوشی شود و او مورد راهنمایی قرار گیرد.
* هدف از نوشتن به صورت خط نستعلیق برای دانشآموزان روشن باشد.
* دانشآموزان به خط زمینه دفتر و تخته کلاس توجه کنند.
* دانشآموزان به جهتهای حرکت در نوشتن مانند بالابه پایین، راست به چپ و زیر خط دقت کنند.
* کودک مداد را به طور صحیح در دست بگیرد و برای نوشتن، از ابزار مناسب استفاده کند.
* با رعایت نظم و پاکیزگی صفحه دفتر خود را کثیف نکند.
* زیاد درشت و زیاد ریز ننویسد و به یک اندازه نوشتن عادت کند.
* در آغاز نوشتن از دفاتر خطدار استفاده کند تا بتواند در مراحل بعدی بدون استفاده از خط زمینه مطلب خود را در خطی مستقیم و درست بنویسد.
* دانشآموزان عادت کنند واژگان را یکسره و یک باره بنویسند و سپس نقطههای حروف هر کلمه را بگذارند.
* بهتر است تا زمانی که شاگردان به درست نوشتن عادت کنند، تکالیف خود را در کلاس و زیر نظر مستقیم معلم انجام دهند.
* دانشآموزان نوشتن واژگان دیگر را نیز تمرین کنند و نوشتن کلمات و رونویسی مختص به کتاب نباشد تا درست نوشتن کلمات دیگر را نیز یاد بگیرند.
* از وضع خانوادگی، مالی، فرهنگی، تواناییها، حالات روحی روانی، عاطفی و بهداشتی دانشآموزان اطلاعات کافی در دست باشد، زیرا گاهی انگیزههای بدخطی ناراحتیهای روحی عاطفی و فرهنگی است.
* یک رسمالخط یک دست و یکسان به خط ریز نستعلیق یا شبیه آن برای سال اول در نظر گرفته شود.
* کتب درسی با رسمالخط تلطیف شده خط نستعلیق چاپ شود.
* نگاه کردن به خط نستعلیق(مشق نظری) تأثیر زیادی در خوشنویسی دارد. بنابر این بهتر است از پایه اول دانشآموز با این خط آشنا شود.
* به ساعت خوشنویسی اهمیت بیشتری داده شود.
* از رسمالخطهای تحریری برای تقویت مهارت دانشآموزان در نوشتن استفاده شود(مانند تمرینهایی برای پر رنگکردن کلمات تحریری، کپی کردن از روی آنها جهت تمرین، شبیهسازی به طور مستقیم از طریق نگاه کردن(مشق نظری) و عمل سایهزدن).
* برای استفاده از خط نستعلیق به صورت مداوم و مستمر تأکید شود.
هنگامی که دانش آموزان روی مسایل کم اهمیت در گیر می شوند دیگر جایی برای رقابت سالم ،خلاقیت و نوآوری باقی نخواهد ماند.مانند مطالعه و حفظ اجباری در نیمی از زمان کلاس ، یا پند و اندرز های طولانی وخسته کننده به یک دانش آموز خاطی و شلوغ در کلاس درس و گرفتن وقت دانش آموزان دیگر،یاد خاطرات جوانی افتادن و تعریف آن به مدت 55 دقیقه وگفتن اینکه بچه ها امروز خسته هستم و حال تدریس ندارم کتابها را جمع کنید تا خاطره ای برایتان تعریف کنم (که هیچ ارتباطی به هدف آن درس ندارد و کمکی به جریان آموزش نخواهد کرد، وعادت کنید که هر ماه چند جلسه را به این کار اختصاص دهید)
4- تحقیر دانش آموزان و وادار آنان به کاری که شما از او می خواهید:
تحقیر تکنیک نامناسبی است که یک معلم می تواندانجام دهد. ممکن است به قدری ناراحت وعصبانی شوند تادر جستجوی راه هایی برای تلافی کردن برآیند و این اعتماد دانش آموزان را به معلم کم خواهد کرد.سرزنش و سرکوفت ومقایسه با دانش آموزان سایر شهر ها و مدارس لطمات جبران ناپذیری بر دانش آموزان وارد می سازد .
5- فریاد زدن و جیغ زدن در کلاس:
وقتی فریادمی کشید شما مبارزه را باخته اید. این بدان معنا نیست که شما نباید گاهگاهی صدای خود را بلند کنید. اما معلمانی که مکرراً فریاد می زنند ، جیغ می زنند ؛ عصبانی می شوند ، هرگز نخواهند توانست کلاس خود را به خوبی اداره کنند. و بزودی از چشم دانش آموزان خواهند افتاد.
6- تبعیض نسبت به دانش آموزان
عدالت در کلاس از اهم موضوعات تدریس و کلاسداریست. سعی کنید در کلاس نسبت به همه ی دانش آموزان نظر یکسان و عدالت محور داشته باشید و دانش آموزانی وجود دارند که شما آن ها رابیش از دیگران دوست دارید اما باید سعی کنید هرگز این حالت درکلاس رخ ندهد.همه ی دانش آموزان را یکسان صدا بزنید(مگر موارد استثنا ، که معلمان با تجربه خوب می دانند ). مجازات شاگردانی راکه دوست دارید کاهش ندهید،نگاه به دانش آموزان در هنگام تدریس به صورت یکسان تقسیم شود ، درخواست کمک یا همکاری آنان مثلا برای پاک کردن تخته،استفاده از کتاب آنان،پرسیدن بر خی سوالات مانند زمان باقیمانده و غیره فقط مختص یک دانش آمو زنشود.
7- وضع قوانینی که اساساً ناعادلانه هستند:
بعضی وقت هاقوانین خود به خود می توانندشمارادرموقعیت های بدی قراردهند، مثلاً، اگر یک معلم قانونی وضع کند که براساس آن بر اثر شلوغی یک دانش آموز ،تمام کلاس باید جلسه بعد درس ها را از اول کتاب حفظ کرده و امتحان بدهند ، و یا اگر دانش آموز برای گرفتن پاک کن از بغل دستیش یک صفر در دفتر نمره بگیرد ، این قانون می تواند یک موقعیت مشکلی راایجاد کند حال اگریک شاگرددلیل منطقی داشته باشد چه می شود؟ از این گونه موقعیت ها باید به شدت پرهیز کرد.یا گذاشتن نمره صفر درسی برای 8 نفر از دانش آموزانی که هنگام ورود شما به کلاس ، دفتر یاداشتشان را روی میز نگذاشته باشند!
8- سپردن کنترل خود به دست شاگردان، شما بهترین معلم دنیا نیستید!
هرتصمیمی درکلاس باید به دلایلی توسط شخص شما در راستای اهداف آموزش و طرح درس آن جلسه اتخاذ شود. به طور مثال شاگردان سعی می کنند ازدست امتحان رهاشوند.اما شمانباید بگذارید که چنین اتفاقی بیافتد مگر اینکه دلیل منطقی وجود داشته باشد.اگر شما به همه ی تقاضا ها جواب مثبت دهید وتسلیم شوید به راحتی کنترل کلاس را از دست خواهید داد.اگر معلم هر باز به خواسته دانش آموزان برای عدم پرسش،نمره نگذاشتن،امتحان نگرفتن ،درس ندادن وغیره پاسخ مثبت دهد و بدون دلیل موجه خواسته آنان را بپذیرد ، در مواقع بعدی نیز به مقررات کلاس و ملعم توجه نخواهند کرد . البته دانش آموزان از چنین معلمی خیلی تعریف خواهند کرد و جو گیر شده و اعلام می کنند شما بهترین معلم دنیا هستید !(بهتر بود نگویند معلم!) یا آقا شما خیلی خوب و مهربان هستید ! یا در حیاط مدرسه بگویند : خانم معلم ما بسیار با گذشت و خوب است 2 ماه است اصلا" درس نپرسیده و تمام نمرات بین 10 تا 15 را در دفتر نمره کلاسی 19 گذاشته است ! اگر وجدان شما از این تعریف ها راضی می شود ادامه دهید !
9- غیبت و شکوه از همکاران و معلمان دیگر نزد دانش آموزان:
اغلب اتفاق می افتدکه شمامطالبی رااز شاگردان می شنوید درباره ی معلمانی که فکر می کنید تدریس خوبی ندارند اما شما باید ازبحث دراین مورد پرهیزکنید وایده های خود را به خود معلمان یا به مدیر انتقال دهید.آنچه که به شاگردانتان می گویید محرمانه نیست و پخش می شود.دانش آموزان معمولا" از معلمان بدبین و غیبت کننده وسرزنش کننده خود یا دیگران ، به زودی خسته خواهند شد.مخصوصا" شکوه و بدگویی از مدیر و معاون در نزد دانش آموزان و اختصاص کل زمان کلاس به این موارد علاوه بر تضییع حق دانش آموز باعث بروز مشکلاتی برای شما و جبهه گیری آنان خواهد شد.
10- نمره دادن وارزشیابی بدون استدلال منطقی:
اطمینان حاصل کنید که قوانین هماهنگی برای نمره دادن(ویا ارزش گذاری کیفی ) دارید.اجازه ندهید شاگردان پس ازپایان کلاس جهت گرفتن نمره کامل شمارا به چالش بکشند زیرا این کارمشوق لازم (انگیزه لازم) رابرای انجام دادن کاری به موقع ازبین می برد. هنگام نمره دادن به تکالیف ازشیوه های عینی استفاده کنید این کاربه شما کمک می کند که دلایل منطقی برای نمرات دانش آموزان داشته باشید.
11- رفتن به کلاس بدون طرح درس و برنامه ی قبلی:
در حقیقت بهترین شیوه برای انجام تدریس شروع آن درذهن وسپس مروری برشیوه های گوناگون تدریس جهت گرفتن اطلاعات لازم می باشد. این کارفقط باداشتن طرح درس قبل ازکلاس انجام پذیر است.دانش آموزان به زودی متوجه خواهند شد که می خواهید این ساعت را به نوعی سرهم بندی کنید و به آخر برسانید!
12- استفاده از یک شیوه ی تکراری تدریس:
دانش آموزان این حالت راکسل کننده وخسته کننده می یابند به علاوه شمااحتمالاً دانش آموزانی را که می توانند از دیگرشیوه های تدریس بهره ببرند، محروم می کنید.یکی از این شیوه های تدریس که در نظر خیلی از دانش آموزان خسته کننده به نظر می آید ، روش تدریس سخنرانی صرف و سکوت و نظم و انضباط غیر منطقی دانش آموز است .
عزاداری های شما مقبول حق
نویسنده: محمد رضا
از صمیم قلب
برای همه شما
سلامتی
و شادی
و سعادت را آرزومندم
و امیدوارم دعاهایتان در این شبهای عزیز
مورد قبول حق قرار گرفته باشد
و امیدوارم مرا هم دعا کرده باشد